جملات بسیار زیبا
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

سلام دوست عزیز اگر مایل به تبادل لینک بودید مارو با نام جملات بسیار زیبا لینک کنید تا ماهم در اسرع وقت شمارو لینک کنیم. با تشکر





علائم ظهور به دو دسته كلي تقسيم ميشوند: علائم حتمي و علائم غير حتمي.

فضيل بن يسار از امام باقر (ع) روايت كرده كه فرمودند:
«نشانه‌هاي ظهور دو دسته است: يكي نشانه‌هاي غيرحتمي و ديگر نشانه‌هاي حتمي؛ خروج سفياني از نشانه‌هاي حتمي است كه راهي جز آن نيست.» (غيبت نعماني، با ترجمه غفاري، باب18، ص429)
منظور از علائم حتمي آن است كه تقدير قطعي خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هيچ قيد و شرطي نيست؛ و مقصود از علائم غير حتمي آن است كه وقوع آن ممکن است مشمول بداء گردد، چرا که في الجمله مشروط به شروطي است كه اگر آن شروط تحقق يابد آن علائم واقع مي شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نيز تحقق نمييابند. علائمي در مورد حتمي بودن آنها نصي نداشته باشيم، تنها احتمال وقوع آن مي رود، و قطعي نيستند. علائم غير حتمي بسيارند. ما در اينجا روايت مفصلي از امام امام صادق(ع) را براي شما مي آوريم که تعداد بسياري از آن را برشمرده است....

اين روايت مشهوري است، ولي براي آن که حق زحمات مؤلفين ادا شده باشد، مي گوييم که اين روايت را با تغييرات عبارتي اندکي از کتاب "يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(عج)" نوشته عليرضا رجالي تهراني نقل مي کنيم. قبلا لازم است تذکر دهيم که گرچه هر يک از اين علائم حتمي الوقوع نيست، ولي به طور کلي احوال آخرالزمان را به ما معرفي مي کند.با مطالعه آن شباهتهاي زياد آن را با شرائط زمان خودمان مي يابيم.

در اين روايت، امام صادق(ع) به يكي از ياران خود فرمودند:

هر گاه ديدي كه حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگير شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعتهايي از روي هوا و هوس در مفاهيم آن بوجود آمده است؛ و ديدي دين خدا، عملاً، توخالي شده، همانند ظرفي كه آن را واژگون سازند!

 و همچنين هر گاه ديدي كه اهل باطن بر اهل حق پيشي گرفته‌اند؛ و كارهاي بد آشكار شده و از آن نهي نميشود، و بد كاران باز خواست نميشوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا ميكنند.

و هنگامي که ديدي افراد باايمان سكوت كرده، و سخنشان را نميپذيرند؛ و ديدي كه شخص بدكار دروغ گويد، و كسي دروغ و نسبت نارواي او را رد نميكند؛ و ديدي كه بچهها به بزرگان احترام نميگذارند؛ و قطع رحم مي شود.

و وقتي ديدي كه بد كار را ستايش كنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و ديدي كه نوجوانان پسر همان كنند كه زنان كنند [يعني به مانند آنان خود را زينت مي کنند]؛ و زنان با زنان ازدواج كنند.

و هنگامي که ديدي انسانها اموال خود را در غيراطاعت خدا مصرف ميكنند و كسي مانع آنها نميشود؛ و ديدي كه افراد با ديدن كار و تلاش مؤمنانه [از آن تعجب مي کنند] و به خدا پناه ميبرند.

و ديدي كه مداحي دروغين از اشخاص زياد شود؛ و همسايه همسايه خود را اذيت ميكند و از آن جلو گيري نشود؛ و ديدي كه : كافران از صعوبت زندگي مؤمن، شاد مي شوند؛ و ديدي مردم شراب را آشكار مي آشامند، و براي نوشيدن آن كنار هم مينشينند و از خداوند متعال نميترسند؛ و كسي كه امر به معروف ميكند خوار و ذليل است.

و همچنين هنگامي که ديدي آدم بدكار در چيزي مورد ستايش ست که خداوند آن را دوست ندارد؛ و ديدي كه اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نيك بسته و راه بد باز است؛ و ديدي كه انسان ها به زبان ميگويند، ولي عمل نميكنند.

و وقتي ديدي خانه كعبه تعطيل شده، و به تعطيلي آن دستور داده ميشود؛ و مؤمن، خوار و ذليل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشكار شود؛ و مردم به شهادت و گواهي ناحق اعتماد كنند.

و ديدي كه حلال حرام، و حرام حلال مي شود؛ و دين بر اساس ميل اشخاص معني مي شود، و كتاب خدا و احكام آن تعطيل مي گردد؛ و جرأت بر گناه آشكار شود، و ديگر كسي براي انجام آن منتظر تاريكي شب نگردد.

و آنگاه که ديدي مؤمن نتواند نهي از منكر كند مگر در قلبش؛ و ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند؛ و واليان در قضاوت رشوه بگيرند؛ و پستهاي مهم واليان بر اساس مزايده است، نه بر اساس شايستگي.

و آن زمان که ديدي مردم را به تهمت و يا سوء ظن بكشند؛ و ديدي كه مرد به خاطر همبستري با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد. و هنگامي که زن بر شوهر خود مسلط شود و كارهايي كه مورد خشنودي شوهر نيست انجام ميدهد و به شوهرش خرجي ميدهد.

و همچنين آنگاه که ديدي سوگند هاي دروغ به خدا بسيار گردد؛ و آشكارا قماربازي شود؛ و مشروبات الكلي به طور آشكار بدون مانع خريد و فروش ميشود. و وقتي ديدي كه مردم محترم توسط حاکمان قلدر خوار شوند؛ و نزديك ترين مردم به فرمانداران آناني هستند كه به ناسزاگويي به ما، خانواده عصمت(ع)، ستايش شوند؛ و هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهي اش را قبول نميكنند.

 و آنگاه که ديدي مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت مي كنند؛ و شنيدن سخن حق بر مردم سنگين، ولي شنيدن باطل برايشان آسان است؛ و ديدي كه همسايه از ترس زبان همسايه به او احترام ميكند.

و وقتي ديدي حدود الهي تعطيل شود، و طبق هوي و هوس عمل گردد؛ و ديدي كه مسجدها طلا كاري (زينت داده) شود؛ و ديدي كه راستگوترين مردم نزد آنها مفتري و دروغگو است.

هنگامي که ديدي بدكاري آشكار شده، و براي سخن چيني كوشش ميشود؛ و ستم و تجاوز شايع شده است؛ و غيبت، سخن خوش آنها شود و بعضي بعض ديگر را به آن بشارت دهند.

وقتي ديدي حج و جهاد براي خدا نيست؛ و سلطان به خاطر كافر، شخص مؤمن را خوار كند؛ و خرابي بيشتر از آبادي است؛ و معاش انسان از كم فروشي به دست ميآيد؛ و خون ريزي آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنيايش رياست ميكند.

 و هنگامي که ديدي مردم نماز را سبك شمارند؛ و انسان ثروت زيادي جمع كرده، ولي از آغاز آن تا آخر، زكاتش را نداده است؛ و قبر مردهها را بشكافند و آنها را اذيت كنند؛ و هرج و مرج بسيار شود؛ و مرد روز خود را با مستي به شب ميرساند، و شب خود را نيز به همين منوال صبح مي کند، و هيچ اهميتي به آيين مردم ندهد. آنگاه كه با حيوانات آميزش شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) ميرود و وقتي برميگردد لباس در بدن ندارد؛ [ يعني لباسش را دزديده اند].

 هنگامي که ديدي حيوانات هم ديگر را بدرند؛ و دلهاي مردم سخت، و ديدگانشان خشك، و ياد خدا برايشان گران است؛ و بر سر كسبهاي حرام آشكارا رقابت ميكنند؛ و ديدي كه نمازخوان براي خودنمايي نماز ميخواند؛ و فقيه براي دين خدا فقه نميآموزد، و طالب حرام ستايش و احترام ميگردد؛ و مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش ميشود، و طالب حرام ، ستايش و احترام ميگردد.

 آنگاه که در مكه و مدينه كارهايي ميكنند كه خدا دوست ندارد، و كسي از آن جلو گيري نميكند، و هيچ كس بين آنها و كارهاي بدشان مانع نميشود؛ و آلات موسيقي و لهو و لعب در مدينه و مكه آشكار گردد؛ و مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهي از منكر كند، ولي ديگران او را از اين كار برحذر ميدارند.

 هنگامي که ديدي مردم به همديگر نگاه ميكنند [يعني چشم هم چشمي مي کنند، يا معيارشان بر خوب و بد اعمال خدا نيست] ، و از مردم بدكار پيروي نمايند؛ و راه نيك پيرو ندارد؛ و مرده را مسخره كنند و كسي براي او اندوهگين نشود؛ و ديدي كه : سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود؛ و مردم جز از سرمايه داران پيروي نكنند؛ و به فقير چيزي را دهند كه برايش بخندند، ولي در راه غيرخدا ترحم مي کنند. وقتي که ديدي علائم آسماني آشكار شود، و كسي از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسي انجام مي دهند و كسي از ترس مردم از آن جلو گيري نميكند؛ و انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند، ولي در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.

و آنگاه که ديدي عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هيچ احترامي براي آنها قائل نيستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامي که ديدي زنها بر مسند حكومت بنشينند و هيچ كاري جز خواسته آنها پيش نرود، و ديدي پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرين كند و از مرگشان شاد شود؛ و ديدي كه اگر روزي بر مردي بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگي مانند بدكاري ، كم فروشي، و زشتي انجام نداده ناراحت است.

و وقتي ديدي قدرتمندان، غذاي عمومي مردم را احتكار مي كنند؛ و اموال خمس در راه باطل تقسيم گردد، و با آن قماربازي و شراب خواري شود، و به وسيله شراب بيمار را مداوا، و براي بهبودي، آن را تجويز كنند؛ و ديدي كه مردم در امر به معروف و نهي از منكر و ترك دين بي تفاوت و يكسانند؛

و ديدي كه سروصداي منافقان برپا، اما صداي حق طلبان خاموش است؛ و ديدي كه براي اذان و نماز مزد ميگيرند؛ و مسجدها پر است از كساني كه از خدا نمي ترسند و غيبت هم مي نمايند.

هنگامي که ديدي خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند؛ و قاضيان بر خلاف دستور خداوند قضاوت كنند؛ و استانداران از روي طمع، خائنان را امين خود قرار دهند؛ و فرمانروايان ميراث مستضعفان را در اختيار بدكاران از خدا بي خبر قرار دهند؛ و ديدي كه بر روي منبرها از پرهيزكاري سخن ميگويند، ولي گويندگان آن پرهيزكار نيستند.

 و بالاخره هنگامي که ديدي صدقه را با وساطت ديگران، بدون رضاي خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و ديدي وقت نمازها را سبك بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شكم و شهوتشان است؛ و دنيا به آنها روي كرده است؛ و ديدي نشانه‌هاي برجسته حق ويران شده است؛ [اين آخرالزمان است] در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد. (بحارالانوار، علامه مجلسي، ج52، ص260 ـ 256 ـ با تصرف اندک در متن)

اين بود روايت امام صادق ( ع ) كه به ذكر گوشهاي از مفاسد جهان در آستانه قيام وانقلاب بزرگ حضرت مهدي (عج) فرا گير خواهد شد.

و اما "علائم حتمي الوقوع" ظهور با استفاده از روايات معصومين عليه السلام، اندک است. در روايتي امام صادق(ع) مي فرمايند:

 «پيش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمي است: قيام يماني، فتنه سفياني، صيحه آسماني، قتل نفس زکيه و شکافتن زمين و فرو رفتن عده اي در بيابان» (كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق ، ص650)

 همچنين امام صادق فرموده است: «وقوع ندا [ي آسماني] از امور حتمي است؛ و سفياني از امور حتمي است و يماني از امور حتمي است و كشته شدن نفس زكيه از امور حتمي است و كف دستي كه از افق آسمان برون آيد از امور حتمي است. و سپس اضافه فرمودند: «و نيز وحشتي در ماه رمضان است كه خفته را بيدار كند و شخص بيدار را به وحشت انداخته و دوشيزگان پرده نشين را از پشت پرده بيرون ميآورد.» (غيبت نعماني، با ترجمه غفاري، باب14، ص365)

 اميرالمؤمنين(ع) از رسول خدا(ص) روايت نموده كه فرمودند: «ده چيز است كه پيش از قيامت حتماً به وقوع خواهد پيوست :

فتنه سفياني و دجال ، واقعه دخان [دود]، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشيد از مغرب، نزول عيسي، خسوف در مشرق، خسوف در جزيرة العرب، و آتشي كه از مركز عدن شعله ميكشد و مردم را به سوي بيابان محشر هدايت ميكند» (بحارالانوار، علامه مجلسي، ج52، ص209 و غيبت شيخ طوسي، ص 267)

امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در كوفه، پرچمهاي سياهي كه از خراسان بيرون آمده است، فرود ميآيد و وقتي مهدي(ع) ظاهر شد، براي بيعت گرفتن به سوي آن ميفرستد.» (غيبت شيخ طوسي، ص274)

 براي اطلاع کامل از علائم و نشانه ها و اوضاع و احوال آخرالزمان شما را توصيه مي کنيم به کتاب "نوائب الدهور في علائم الظهور" نوشته مرحوم ميرجهاني که در 3 جلد نگاشته شده، و همچنين کتاب عصر ظهور نوشته علي کوراني مراجعه کنيد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

حوادث‌ بر طبق‌ تقويم‌ سال‌ ظهور:
جريانات‌ و اتفاقات‌ ماه‌ رجب
در اين‌ قسمت‌ به‌ اهم‌ حوادثي‌ كه‌ در ماه‌ رجب‌ و در واقع‌ پنج‌ ماه‌ پيش‌ از ظهور حضرت‌ اتفاق‌ خواهد افتاد اشاره‌ خواهيم‌ كرد كه‌ اين‌ مطالب‌ را از رواياتي‌ كه‌ در اين‌باره‌ بوده‌اند استخراج‌ نموده‌ايم‌.

1 ـ باران‌ شديد و فراوان‌
در سالي‌ كه‌ بناست‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) ظهور كنند قحطي‌ به‌ طور جدي‌ شيوع‌ يافته‌ و در بيستم‌ ماه‌ جمادي‌الاول‌ چنان‌ باراني‌ مي‌بارد كه‌ از زمان‌ منزل‌ گرفتن‌ حضرت‌ آدم‌ در زمين‌ بي‌سابقه‌ است‌ كه‌ اين‌ باران‌ تا دهم‌ ماه‌ رجب‌ ادامه‌ مي‌يابد. از امام‌ صادق‌(ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ فرمودند:
وقتي‌ قيام‌ قائم‌(ع‌) نزديك‌ شود در ماه‌ جمادي‌الثاني‌ و ده‌ روز از رجب‌ بر مردم‌ باراني‌ مي‌بارد كه‌ خلائق‌ همانند آن‌ را نديده‌ باشند 1 .
و شيخ‌ مفيد در الارشاد چنين‌ آورده‌ است‌ كه‌:
سپس‌ به‌ بيست‌ و چهار باران‌ ختم‌ مي‌شود كه‌ زمين‌ را پس‌ از مرگش‌ زنده‌ مي‌كند و بركاتش‌ نمايان‌ مي‌شود. 2
همان‌گونه‌ كه‌ از اين‌ روايات‌ برمي‌آيد از علايم‌ قريب‌الوقوع‌ ظهور حضرت‌ مهدي‌(ع‌) نزول‌ باران‌هاي‌ شديد و آب‌هاي‌ فراوان‌ آسماني‌ است‌ كه‌ به‌ نوعي‌ براي‌ _ عصر _ ظهور زمينه‌ چيني‌ شود تا زمين‌ها براي‌ زراعت‌ و كشاورزي‌ پربار و بابركت‌، پس‌ از اين‌ حالت‌ فقر و خشكسالي‌ كه‌ داشته‌اند آماده‌ شود.
بارش‌ باران‌ عادي‌ چيز عجيب‌ و خارق‌العاده‌اي‌ نيست‌ جز اينكه‌ مدت‌ يا ميزان‌ آن‌ بارش‌ غريب‌ باشد كه‌ بنابر روايات‌ موجود، تأكيد بر اين‌ باران‌ها به‌ جهت‌ بيان‌ و ابراز اعجازگونه‌ بودن‌ آنهاست‌. با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد حقيقت‌ صحبت‌ اميرالمؤمنين‌(ع‌) را مي‌فهميم‌ كه‌ فرمودند:
شديداً از آنچه‌ ميان‌ ماه‌ جمادي‌ و رجب‌ واقع‌ مي‌شود در عجبم‌. 3
نظريات‌ مختلفي‌ درباره‌ مدت‌ اين‌ باران‌ها بيان‌ شده‌ است‌. حجة‌الاسلام‌ علي‌ كوراني‌ در كتاب‌ خود مي‌نويسند:
بعيد نيست‌ كه‌ اين‌ باراني‌ كه‌ از جمادي‌ تا رجب‌ ادامه‌ دارد پس‌ از ظهور حضرت‌ نازل‌ شود؛ چرا كه‌ تعدادي‌ از علايم‌ ظهور از باب‌ توسع‌ و گستردگي‌ محدوده‌ _ عصر ظهور _ به‌ اين‌ عنوان‌ نامگذاري‌ شده‌ است‌ 4 .
لكن‌ نظر آيت‌الله‌ سيد محمد صادق‌ صدر كه‌ آن‌ را از نشانه‌هاي‌ ظهور برمي‌شمرند قابل‌ قبول‌تر به‌ نظر مي‌رسد. ايشان‌ چنين‌ مي‌گويند:
با توجه‌ به‌ فراواني‌ آب‌ و باران‌ نازل‌ شده‌ بهتر است‌ آن‌ را پيش‌ از ظهور بدانيم‌؛ چرا كه‌ اگر پس‌ از ظهور واقع‌ شود مانع‌ برخي‌ از فعاليت‌ها و وعده‌هايي‌ مي‌گردد كه‌ بناست‌ حضرت‌ آنها را انجام‌ دهند و بدان‌ها جامة‌ عمل‌ بپوشانند، پس‌ مقدم‌ دانستن‌ آن‌ بر ظهور هم‌ فايده‌هاي‌ متعارف‌ باران‌ را در بر خواهد داشت‌ و هم‌ با ديگر فوايد اثري‌ دو چندان‌ مي‌توان‌ براي‌ آن‌ تصور كرد. 5
البته‌ اين‌ نكته‌ را هم‌ متذكر شويم‌ كه‌ احاديث‌ و روايات‌ به‌ مكان‌ و كيفيت‌ بارش‌ اين‌ باران‌ها اشاره‌اي‌ نكرده‌اند اما آنچه‌ مهم‌ است‌ اين‌ است‌ كه‌ اين‌ باران‌ها را به‌ عنوان‌ نشانه‌ و علامتي‌ براي‌ نزديك‌ شدن‌ زمان‌ ظهور در نظر بگيريم‌ حال‌ چه‌ نحوة‌ باريدن‌ آن‌ با بقيه‌ باران‌ها متفاوت‌ باشد، چه‌ مقدار و يا مكان‌ آن‌.

2 ـ شورش‌ سفياني‌ (از علايم‌ حتمي‌ ظهور)
مردي‌ شورش‌ مي‌كند كه‌ به‌ او سفياني‌ گفته‌ مي‌شود (عثمان‌ بن‌ عنبسه‌ از تبار ابوسفيان‌ و از نسل‌ يزيد بن‌ معاويه‌) در وادي‌ يابس‌ (تنگه‌ بي‌آب‌ و علف‌) كه‌ در محدودة‌ شامات‌ (درة‌ دمشق‌) مي‌باشد نمايان‌ مي‌گردد. او سمبل‌ و نمونه‌ آن‌ دسته‌ از حكام‌ و فرمانروايان‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ در عين‌ انحرافاتشان‌ با حق‌ سرِ ستيز دارند كه‌ بعد از وي‌ چنين‌ كساني‌ ديده‌ نخواهند شد و پس‌ از او نسل‌ چنين‌ سردمداراني‌ منقرض‌ خواهد شد. زمان‌ خروج‌ و شورش‌ او ـ طبق‌ روايات‌ معتبره‌ ـ 6 در ماه‌ رجب‌ است‌ و احتمالاً در دهه‌ آخر و روز جمعه‌ باشد كه‌ ميان‌ ظهور حضرت‌ در مكه‌ مكرمه‌ و شورش‌ سفياني‌ تنها شش‌ ماه‌ فاصله‌ است‌.
امام‌ صادق‌(ع‌) مي‌فرمايند:
سفياني‌ از نشانه‌هاي‌ حتمي‌ است‌ و _ آغاز _ شورش‌ او در ماه‌ رجب‌ خواهد بود. بر نواحي‌ و شهرهاي‌ پنجگانه‌، نه‌ ماه‌ حكومت‌ مي‌كند و  _حكومتش‌ _ حتي‌ يك‌ روز هم‌ بيش‌ از 9 ماه‌ طول‌ نخواهد كشيد. 7
امام‌ باقر(ع‌ (مي‌فرمايند:
سفياني‌ و قائم‌(ع‌) هر دو در يك‌ سال‌ _ نمايان‌ مي‌شوند _ هستند.8
در حديث‌ فرمودند:
خارج‌ شدن‌ سفياني‌ و يمني‌ و سيد خراساني‌ در يك‌ سال‌ و يك‌ ماه‌ و يك‌ روز است‌. به‌ همان‌ ترتيب‌ كه‌ دانه‌هاي‌ تسبيح‌ به‌ دنبال‌ هم‌ مي‌آيند، آنها هم‌ پشت‌ سر هم‌ و بلافاصله‌ نمايان‌ مي‌شوند. 9
در اين‌ حديث‌ هم‌ چنين‌ بيان‌ كردند:
علي‌بن‌ابي‌طالب‌(ع‌) به‌ من‌ فرمودند: درگيري‌ دو سپاه‌ در شام‌ با يكي‌ از آيات‌ الهي‌ است‌.
از ايشان‌ پرسيدند: چه‌ آيه‌اي‌، يا اميرالمؤمنين‌؟
فرمودند: لرزشي‌ شديد در شام‌ به‌ وجود مي‌آيد (شايد اشاره‌ به‌ زمين‌ لرزه‌هاي‌ مورد بحثمان‌ باشد) و بيش‌ از صد هزار نفر كشته‌ مي‌شوند كه‌ اين‌ جريان‌ را خداوند ماية‌ رحمت‌ و آرامش‌ مؤمنين‌ و عذاب‌ كافران‌ قرار مي‌دهد.
وقتي‌ چنين‌ شد به‌ سواراني‌ بنگريد كه‌ مركب‌هاي‌ (يابو) سياه‌ و سفيد و گوش‌ و دم‌ بريده‌ و پرچم‌هاي‌ زرد دارند.
هر كه‌ را از مغرب‌ تا شام‌ كه‌ در مسيرشان‌ باشد مي‌كشند. اين‌ جريان‌ در زمان‌ بي‌تابي‌ و اندوه‌ شديد و مرگ‌ سرخ‌ رخ‌ مي‌دهد پس‌ از آن‌ منتظر فرو رفتن‌ قريه‌ و روستايي‌ در دمشق‌ باشيد كه‌ به‌ آن‌ مرمرسا 10 گفته‌ مي‌شود، و سپس‌ پسر هند جگرخوار از وادي‌ يابس‌ (دره‌ بي‌آب‌ و علف‌) شورش‌ مي‌كند تا اينكه‌ بر منبر دمشق‌ قرار بگيرد. وقتي‌ چنين‌ شد منتظر خروج‌ و قيام‌ مهدي‌(ع‌) باشيد. 11
كه‌ اين‌ حديث‌ آغاز حركت‌ سفياني‌ را به‌ خوبي‌ ترسيم‌ مي‌كند.
شايد بهترين‌ تحليل‌ و بيان‌ از فعاليت‌هاي‌ سفياني‌ و مصيبت‌ها و سختي‌هايي‌ كه‌ جامعه‌ اسلامي‌ را بدان‌ مبتلا مي‌كند سيدجليل‌القدر علامه‌ سيد محمد صادق‌ صدر داشته‌ باشد كه‌ صحبت‌هاي‌ ايشان‌ را با اندكي‌ دخل‌ و تصرف‌ در اينجا مي‌آوريم‌:
دمشق‌ (شام‌) در آن‌ زمان‌ ميدان‌ جنگ‌هاي‌ داخلي‌ و تنازعات‌ مسلحانه‌ ميان‌ گروه‌هاي‌ سه‌گانه‌ (تحت‌ فرمان‌ ابقع‌، اصهب‌ و سفياني‌... كه‌ مانند مركز ثقل‌ نيروهاي‌ سياسي‌ و نظامي‌ مي‌شود) خواهد شد. هر سه‌ از صراط‌ مستقيم‌ حق‌ منحرف‌ گشته‌اند و هر كدام‌ تاج‌ و تخت‌ و حكومت‌ را براي‌ خود مي‌طلبند ـ روايات‌ تفكرات‌ و عقايد آنها را براي‌ ما به‌ روشني‌ بيان‌ كرده‌اند ـ ابقع‌ و سپاهيانش‌ با سفياني‌ مي‌جنگند كه‌ منجر به‌ پيروزي‌ سفياني‌ و كشته‌ شدن‌ ابقع‌ و يارانش‌ مي‌شود.
در جنگ‌ سفياني‌ با اصهب‌ هم‌ چنين‌ اتفاقي‌ تكرار مي‌شود. و فاتح‌ نهايي‌ جنگ‌ها سفياني‌ است‌. اين‌ اتفاقات‌ مصداق‌ بارز اين‌ آيه‌ است‌ كه‌:
فَاختَلَفَ ألاَحزابُ مِن‌ بِينِهِم‌ فَوَيلٌ للّذينَ كَفَروا مِن‌ مَشهدِ يَومٍ عظيمٍ 12 .
احزاب‌ با هم‌ بر سر آنچه‌ در ميانشان‌ بود اختلاف‌ كردند پس‌ واي‌ بر آنها _ از آنچه‌ _ در قيامت‌ _ بر سر آنها خواهد آمد _ .
مقر فرماندهي‌ سفياني‌ در زمان‌ حكومتش‌ شام‌ خواهد بود و اهالي‌ آنجا از او پيروي‌ خواهند كرد (به‌ جز تعداد كمي‌) سفياني‌ در اين‌ زمان‌ بر مناطق‌ پنجگانة‌ دمشق‌، حمص‌، فلسطين‌ و اردن‌ و قنسرين‌ حكومت‌ مي‌كند.
وقتي‌ كه‌ تا اين‌ حد مسير را براي‌ خود هموار مي‌بيند به‌ عراق‌ هم‌ طمع‌ مي‌كند و به‌ اين‌ فكر مي‌افتد كه‌ سپاهي‌ را به‌ آنجا گسيل‌ دارد. لذا با سپاهي‌ كه‌ حداقل‌ هشتاد هزار نفر نيرو دارد و خود فرماندهي‌ آن‌ را برعهده‌ گرفته‌ به‌ آنجا مي‌رود. در ميان‌ راه‌ با سپاهي‌ كه‌ فرمانرواي‌ عراق‌ براي‌ دفع‌ و مقابله‌ با آنها گسيل‌ داشته‌ مواجه‌ مي‌شود. اين‌ دو سپاه‌ با هم‌ در منطقة‌ قرقيسيا (واقع‌ در سوريه‌ و در نزديكي‌ عراق‌) مشغول‌ پيكار مي‌شوند. ترك‌ها _ روس‌ها _ و روميان‌ _ اروپاييان‌ و آمريكايي‌ها _ هم‌ به‌ آتش‌ جنگ‌ دامن‌ زده‌ و خود هم‌ در آن‌ شركت‌ مي‌كنند. جنگ‌ طولاني‌ و شديدي‌ واقع‌ مي‌شود و حدود 000/100 نفر از ستمكاران‌ و جباران‌ در آن‌ كشته‌ مي‌شوند كه‌ مقصود از ستمكاران‌ آن‌ دسته‌ از گنه‌پيشگان‌ منحرفي‌ است‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ هلاك‌ مي‌گردند. به‌ اين‌ جهت‌ منطقه‌ از شر عمده‌ اين‌ سپاهيان‌ كه‌ ممكن‌ بود پس‌ از ظهور حضرت‌ مهدي‌(ع‌) در مقابل‌ او جبهه‌ بگيرند خلاص‌ مي‌شود.
در اين‌ كشت‌ و كشتار بزرگ‌ هم‌ سفياني‌ پيروز مي‌شود و وارد عراق‌ مي‌گردد. در آنجا در «ارض‌الجزيره‌» (بين‌النهرين‌ عراق‌) به‌ ناچار با يمني‌ روبرو مي‌شود كه‌ بر او هم‌ فايق‌ آمده‌ و آنچه‌ را كه‌ سپاهيان‌ يمني‌ طي‌ جنگ‌هاي‌ خود در منطقه‌ به‌ دست‌ آورده‌ بودند تصاحب‌ مي‌كند؛ سپس‌ راهي‌ كوفه‌ شده‌ و در آنجا دست‌ به‌ كشتار و اعدام‌ و اسير كردن‌ مردم‌ مي‌زند. ياوران‌ و ياريگران‌ خاندان‌ حضرت‌ محمد(ص‌) را به‌ همراه‌ يكي‌ از منسوبين‌ به‌ اهل‌ بيت‌(ع‌) شهيد مي‌كند. سپس‌ جارچي‌ او در كوفه‌ ندا مي‌دهد كه‌ هر كس‌ سر يكي‌ از شيعيان‌ علي‌(ع‌) را بياورد هزار درهم‌ (مژدگاني‌) مي‌گيرد. لذا همسايه‌ به‌ همسايه‌اش‌ به‌ اين‌ بهانه‌ كه‌ در اسلام‌ هم‌ مذهب‌ نيستند حمله‌ كرده‌ و مي‌گويد: «اين‌ هم‌ از آنهاست‌. گردنش‌ را مي‌زند و سر او را به‌ حكومت‌ سفياني‌ تحويل‌ داده‌ و از آنها هزار درهم‌ مي‌گيرد
جنبش‌هاي‌ ضعيف‌ و سرپيچي‌هاي‌ كوچكي‌ كه‌ در كوفه‌ توسط‌ اهالي‌ آن‌ رخ‌ مي‌دهد نمي‌توانند اين‌ شهر را از سيطرة‌ سپاه‌ سفياني‌ خلاص‌ كنند بلكه‌ سفياني‌ رهبر اين‌ جنبش‌ را مابين‌ حيره‌ و كوفه‌ به‌ شهادت‌ مي‌رساند و پس‌ از آن‌ هم‌ خون‌هاي‌ زيادي‌ بر زمين‌ ريخته‌ مي‌شود.
با هموار گشتن‌ جريان‌ حكومت‌ وي‌ در عراق‌ به‌ لشكركشي‌ به‌ ايران‌ هم‌ طمع‌ كرده‌ و راهي‌ آنجا مي‌شود. حوالي‌ شيراز (باب‌ اصطخر) در كارزار و ميدان‌ جنگي‌ با سيد خراساني‌ روبرو مي‌شود.
سفياني‌ در عين‌ حال‌ به‌ حكومت‌ بر ديار حجاز هم‌ طمع‌ كرده‌ و سپاهي‌ را به‌ فرماندهي‌ خزيمه‌ كه‌ از بني‌اميه‌ است‌ بدانجا اعزام‌ مي‌كند (اكثر روايات‌ بر اينكه‌ خود سفياني‌ در اين‌ سپاه‌ نيست‌ تأكيد مي‌كنند). سپاه‌ با تمام‌ نيروها و امكاناتش‌ به‌ سمت‌ مدينه‌ حركت‌ مي‌كند و اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ در اين‌ ايام‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) در آغازين‌ روزهاي‌ ظهور خويش‌ در مكه‌ به‌ سر مي‌برند و پيگير اخبار سفياني‌ هستند. سفياني‌ سپاهي‌ مجهز را به‌ سمت‌ مكه‌ گسيل‌ مي‌دارد تا به‌ قتل‌ و كشتار بي‌رحمانه‌ آن‌ حضرت‌ و سپاهيانشان‌ اقدام‌ كنند. آن‌گونه‌ كه‌ از سياق‌ روايات‌ برمي‌آيد اين‌ سپاه‌ همان‌ سپاهي‌ است‌ كه‌ سه‌ روز به‌ غارت‌ و كشتار مردم‌ مدينه‌ و تخريب‌ مسجدالنبي‌(ص‌) مشغول‌ بوده‌ است‌.
از آنجا كه‌ مكه‌ حرم‌ امن‌ الهي‌ است‌ و كسي‌ كه‌ در آنجا ساكن‌ شده‌ است‌ نبايد بر جان‌ خويش‌ خوفناك‌ باشد و با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) رهبري‌ است‌ كه‌ براي‌ روز موعود و هدايت‌ بشريت‌ و جهانيان‌ ذخيره‌ شده‌، ضرورت‌ و مصلحت‌ هر دو اقتضا مي‌كند كه‌ اين‌ سپاه‌ از بين‌ رفته‌ و قضاي‌ الهي‌ بر آنها جاري‌ گردد. با معجزه‌اي‌ الهي‌ بيابان‌ اين‌ سپاه‌ را مي‌بلعد و جز دو نفر اثري‌ از بقيه‌ نمي‌ماند (اين‌ دو نفر كه‌ به‌ بشير و نذير ملقب‌ مي‌شوند از قبيله‌ جُهَينه‌اند و به‌ همين‌ جهت‌ است‌ كه‌ مي‌گويند: «خبر يقيني‌ را از جُهَينه‌ بشنويد.» 13 اين‌ دو نفر مردم‌ را از آنچه‌ بر سر رفقا و همراهانشان‌ آمده‌ خبر مي‌كنند.
علي‌رغم‌ اين‌ كه‌ بنابر تقدير الهي‌ بخشي‌ از سپاه‌ سفياني‌ به‌ زمين‌ فرو مي‌روند از آنجا كه‌ سوريه‌، عراق‌، اردن‌، فلسطين‌ و منطقه‌ وسيعي‌ از شبه‌ جزيره‌ عربستان‌ تحت‌ سيطره‌ سفياني‌ است‌، حكومتش‌ در منطقه‌ پابرجا مي‌ماند.
مدتي‌ كوتاه‌ پس‌ از بلعيده‌ شدن‌ سپاه‌ در بيابان‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) حركت‌ مي‌كند و او را با سپاهش‌ به‌ عراق‌ بازمي‌گرداند. پس‌ از آن‌ با هم‌ درگير شده‌ و حضرت‌ بر او فايق‌ آمده‌ و او را به‌ هلاكت‌ مي‌رساند. كه‌ اين‌ جريان‌ در منطقه‌ رمله‌ اتفاق‌ مي‌افتد. حضرت‌ بر تمام‌ منطقه‌اي‌ كه‌ سفياني‌ بر آن‌ حكومت‌ مي‌كرد تسلط‌ مي‌يابند و از اين‌ به‌ بعد فرصت‌ مناسبي‌ براي‌ پيروزي‌ جهاني‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) فراهم‌ مي‌شود. 14
در ادامه‌ بعضي‌ از احاديثي‌ را كه‌ بر حركت‌ سفياني‌ تأكيد دارند ـ به‌ قدري‌ كه‌ با توجه‌ به‌ منابع‌ حديثي‌ براي‌ ما مقدور است‌ ـ بيان‌ مي‌كنيم‌.
حضرت‌ علي‌(ع‌) فرمودند:
فرزند هند جگرخوار از وادي‌ يابس‌ (دره‌ خشك‌ وبي‌آب‌ و علف‌) شورش‌ مي‌كند. مردي‌ است‌ كه‌ قامتش‌ متوسط‌، چهره‌اش‌ زشت‌ و كريه‌منظر است‌، چهارشانه‌ و درشت‌ هيكل‌ مي‌باشد و در صورتش‌ آثار آبله‌ ديده‌ مي‌شود. ظاهرش‌ يك‌ چشم‌ به‌ نظر مي‌رسد نامش‌ عثمان‌ و فرزند عنبسه‌ است‌ و از فرزندان‌ ابي‌سفيان‌، وارد شام‌ شده‌ و منبر آن‌ را تصاحب‌ مي‌كند. 15
امام‌ باقر(ع‌) در حديثي‌ طولاني‌ فرمودند:
ناچار بني‌ فلان‌ حكومت‌ را به‌ دست‌ خواهند گرفت‌ و پس‌ از آن‌ دچار اختلافات‌ شده‌ و حكومتشان‌ از هم‌ مي‌پاشد و پراكنده‌ مي‌شوند تا اينكه‌ سيد خراساني‌ از مشرق‌ و سفياني‌ از مغرب‌ خروج‌ مي‌كنند و هر كدام‌ از منطقة‌ خود به‌ سمت‌ كوفه‌ مانند اسبان‌ مسابقه‌ مي‌شتابند تا اينكه‌ بني‌فلان‌ به‌ دست‌ آنها هلاك‌ مي‌شوند و از آنها حتي‌ يك‌ نفر باقي‌ نخواهد ماند. 16
جابر جعفي‌ از آن‌ حضرت‌ طي‌ حديث‌ طولاني‌ ديگري‌ نقل‌ مي‌كند كه‌ فرمودند:

...
و منادي‌ كه‌ از آسمان‌ ندا مي‌دهد 17 و صدايي‌ از ناحيه‌ دمشق‌ حكايت‌ از پيروزي‌ مي‌كند _ سر و صداها خبر از اجتماعات‌ و برخوردهايي‌ است‌ كه‌ در دمشق‌ رخ‌ مي‌دهد و بيانيه‌هايي‌ كه‌ پس‌ از اين‌ جريانات‌ صادر مي‌شود _ قريه‌اي‌ در شام‌ به‌ نام‌ جابيه‌ محو و ناپديد مي‌شود 18 . بخشي‌ از سمت‌ راست‌ مسجد دمشق‌ فرو مي‌ريزد (مسجد اموي‌) و شورشيان‌ مرتد از منطقه‌ ترك‌ها خروج‌ مي‌كنند و فتنة‌ شام‌ هم‌ به‌ دنبال‌ آن‌ مي‌آيد. سر و كله‌ برادران‌ ترك‌ها هم‌ پيدا شده‌ و در جزيره‌ فرود مي‌آيند و شورشيان‌ و از دين‌ برگشتگان‌ رومي‌ مي‌آيند تا اينكه‌ در رمله‌ مستقر مي‌شوند. جابر! در آن‌ سال‌ درگيري‌هاي‌ زيادي‌ در مغرب‌ زمين‌ رخ‌ خواهد داد. ابتداي‌ مغرب‌ زمين‌ كه‌ شام‌ است‌ به‌ فرمان‌ سه‌ پرچم‌ _ سپاه‌ _ اصهب‌ و ابقع‌ و سفياني‌ با هم‌ درگير مي‌شوند. كه‌ سفياني‌ با ابقع‌ روبرو شده‌ و با هم‌ مي‌جنگند و نهايتاً سفياني‌ او و لشكريانش‌ را مي‌كشد. سپس‌ اصهب‌ را هم‌ به‌ هلاكت‌ مي‌رساند. _ سفياني‌ _ در اين‌ زمان‌ تمام‌ همش‌ لشكركشي‌ به‌ عراق‌ مي‌شود كه‌ سپاهيانش‌ در قرقيسيا درگير شده‌ و _ در اين‌ جنگ‌ _ 000/100 نفر از جباران‌ و ستمكاران‌ هلاك‌ مي‌شوند. سفياني‌ لشكري‌ هفتاد هزار نفري‌ را به‌ سمت‌ كوفه‌ گسيل‌ مي‌دارد و آنها هم‌ به‌ قتل‌ و كشتار و اسير كردن‌ مردم‌ كوفه‌ مي‌پردازند در اين‌ زمان‌ كه‌ اينها به‌ چنين‌ اعمالي‌ مشغولند پرچم‌هايي‌ از سوي‌ خراسان‌ نمايان‌ مي‌شود كه‌ منازل‌ را به‌ سرعت‌ پشت‌ سر مي‌گذارند و در ميان‌ آنها عده‌اي‌ از ياوران‌ حضرت‌ مهدي‌(ع‌) وجود دارند. يكي‌ از اهالي‌ كوفه‌ به‌ همراه‌ جمعيتي‌ ضعيف‌ قيام‌ مي‌كند كه‌ فرمانده‌ لشكر سفياني‌، او را در بين‌ حيره‌ و كوفه‌ شهيد مي‌كند. سفياني‌ جمعيتي‌ را به‌ سوي‌ مدينه‌ اعزام‌ مي‌كند و حضرت‌ مهدي‌(ع‌) _ به‌ جهت‌ خلاصي‌ از شر آنها _ به‌ سمت‌ مكه‌ هجرت‌ مي‌كند. خبر خروج‌ ايشان‌ به‌ فرمانده‌ سپاه‌ سفياني‌ مي‌رسد او هم‌ عده‌اي‌ را به‌ دنبال‌ ايشان‌ مي‌فرستد كه‌ نمي‌توانند به‌ آنها دست‌ يابند تا اينكه‌ حضرت‌ همانند موسي‌ بن‌ عمران‌ بيمناك‌ وارد مكه‌ مي‌شود.
حضرت‌ در ادامه‌ فرمودند:
پس‌ از استقرار فرمانده‌ سپاه‌ سفياني‌ در بيداء (صحرا) ندايي‌ از آسمان‌ مي‌آيد كه‌: اي‌ صحرا اين‌ قوم‌ را در كام‌ خود فرو بر! دشت‌ هم‌ آنها را مي‌بلعد به‌ جز سه‌ نفر كه‌ چهره‌ ايشان‌ به‌ پشتشان‌ برگشته‌ نجات‌ پيدا نمي‌كنند آنها از قبيلة‌ كلب‌ هستند و در مورد آنها اين‌ آيه‌ نازل‌ شده‌ كه‌:
يا أيُّهاالَذينَ اوُتُوا الكِتابَ آمِنُوا بِما انزَّلنا مُصَدِقّاً لِما مَعَكُم‌ مِن‌ قَبلِ اَن‌ نَطمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدّها عَلي‌ اَدبارِها 19 .
اي‌ كساني‌ كه‌ به‌ شما كتاب‌ داده‌ شده‌ در عين‌ حال‌ كه‌ آنچه‌ را كه‌ در ميان‌ شماست‌ تصديق‌ مي‌كنيد به‌ چيزي‌ كه‌ آن‌ را نازل‌ كرديم‌ ايمان‌ بياوريد قبل‌ از آنكه‌ چهره‌هايي‌ را محو كرده‌ و آنها را به‌ پشت‌ برگردانيم‌. 20
امام‌ صادق‌(ع‌) فرمودند:
وقتي‌ سفياني‌ بر مناطق‌ پنجگانه‌ مسلط‌ شد، نه‌ ماه‌ بشمريد كه‌ به‌ زعم‌ هشام‌ آن‌ مناطق‌ پنجگانه‌ دمشق‌، فلسطين‌، اردن‌، حمص‌ و حلب‌ هستند. 21
اميرالمؤمنين‌ (ع‌) فرمودند:
...
سفياني‌ خروج‌ مي‌كند و به‌ اندازه‌ مدت‌ حمل‌ يك‌ زن‌ يعني‌ نه‌ ماه‌ حكومت‌ مي‌كند. از شام‌ قيام‌ مي‌كند و اهل‌ شام‌ به‌ جز عدة‌ كمي‌ از ساكنان‌ آنجا كه‌ اهل‌ حقند بقيه‌ مطيع‌ او مي‌شوند با سپاهي‌ درنده‌ و خون‌آشام‌ به‌ مدينه‌ مي‌آيد تا اينكه‌ به‌ صحراي‌ مدينه‌ مي‌رسد و خداوند آنها را در آن‌ فرو مي‌برد. و اين‌ است‌ معناي‌ اين‌ آيه‌ كه‌:
وَ لَوتَري‌ اِذ فَزِعُوا فَلافَوتَ وَاُخِذُوا مِن‌ مَكانٍ قَريبٍ 22 .
در هنگام‌ بيچارگي‌ اگر آنها را ببيني‌ بدون‌ هيچ‌ وقفه‌اي ‌ازمكان ‌نزديكي ‌دچار _ عذاب‌ _ مي‌شوند. 23
و امام‌ صادق‌(ع‌) فرمودند:
گويي‌ سفياني‌ و ياران‌ او را مي‌بينم‌ كه‌ بساطش‌ را در محله‌هاي‌ شما در كوفه‌ پهن‌ كرده‌ و منادي‌ او ندا مي‌دهد كه‌ هر كس‌ سر شيعه‌ علي‌ را بياورد هزار درهم‌ مي‌گيرد. (به‌ دنبال‌ اين‌ حرف‌) همسايه‌ به‌ همسايه‌اش‌ حمله‌ مي‌كند و مي‌گويد اين‌ از آنهاست‌ و گردنش‌ را مي‌زند و هزار درهم‌ مي‌گيرد. و فرمانر
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

[ دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:علاعم,ظهور امام زمان,علائم اخر الزمان,علاوم منجی بشریت, ] [ 1:46 ] [ mostafa ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم مگر ماهی بیرون از آب می تواند نفس بکشد؟؟؟ مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟؟؟ بگو معنی تمرین چیست؟؟؟ بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟؟؟ بریدن از خودم را؟؟؟ راستی اگه اطلاعاتی از من خواستید تو پروفایلم هست می تونید بخونیدشون. گل اگر خشک شود ساقه ی ان می ماند دوست اگر دور شود خاطه اش میماند.. مرسی که به وبلاگم اومدی با انتقادات و پیشنهاداتتون مارا یاری کنید.
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 324
بازدید کل : 19590
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


\"very-good\"" width="4" height="3" alt="جملات بسیار زیبا">

very-good
Image by Cool Text: Free Logos and Buttons - Create An Image Just Like This